مهربان ترین

قرار بود با هم به منزل شیرین بروند اما آدرس را پیدا نمی کردند

و در خیابان سرگردان بودند از فروشنده یک مغازه كمك خواستند و او با حوصله نشانی خیابان و کوچه را داد. از او صمیمانه برای این كمك تشکر کردند و دقایقی بعد خانه دوستشان شیرین بودند و ماجرا را تعریف کردند و از لطف آن فروشنده ممنون بودند شیرین همکلاسی آنها بود اما معروف بود به مطالعه و دقت. گفت ما انسانها فطرتاً در برابر كمك و احسان دیگران خود را موظف به تشکر میدانیم اما نمیدانم چرا از تشکر منعم بزرگ خود غافلیم؟ نکیسا گفت: منظورت چیست؟ گفت: این فروشنده يك احسان كوچك كرد این قدر ممنون او هستید چطور فراموش میکنیم از کسی که هر لحظه به ما احسان میکند، بلکه در دریای احسان او غوطه وریم، شکر و سپاس گوییم...؟

روشنا از این تذکر به موقع و عالمانه شیرین خیلی خوشش آمد و گفت اتفاقاً شیوه خدا و سفیران او یادآوری نعمت هاست تا از فراموشی رها شویم و ادامه داد: او مهربان ترین است یادآوری مهربانیهای او هنر میخواهد همان طور که در دعای افتتاح به خدا عرض میکنیم: من یقین دارم که تو مهربان ترینی (و أيقنت أنك أنت ارحم الراحمين. به این عبارات امام حسین در دعای عرفه توجه کنیم که چقدر زیبا و مختصر نیکی های خدا

را بر می شمرد که نیاز به ترجمه هم ندارد يا مولاي انت الذى مننت انت الذي انعمت انت الذى احسنت انت الذى اجملت انت الذي افضلت انت الذى اكملت انت الذي رزقت انت الذى انت الذي اعطيت انت الذى اغنيت انت الذي اقنيت انت الذي آويت انت الذى كفيت انت الذي هديت انت الذي عصمت انت الذي سترت انت الذى ،غفرت انت الذى اقلت انت الذي مكنت انت الذى اعززت انت الذي اعنت انت الذي عضدت انت الذى ايدت انت الذى ،نصرت انت الذي شفيت انت الذي عافيت انت الذى اكرمت، تباركت وتعاليت، فلك الحمد دائما، ولك الشكر واصبا ابدا .....

و در يك فراز دیگر میفرماید ای آنکه به من خیر و احسان نمودی و من در عوض زشتی و عصیان نمودم؛ ای آنکه مرا به ایمان هدایت کردی پیش از آنکه به شکر نعمتت شناسا گردم؛ ای آنکه در حال مرض تو را خواندم و مرا شفا بخشیدی، و در حال برهنگی خواندم لباس پوشانیدی و در حال گرسنگی و تشنگی خواندم طعامم دادی و سیرابم نمودی و در ذلت خواندم عزیزم ،فرمودی و در نادانی به مقام معرفت رسانیدی و در تنهایی جمعیتم دادی و غایب از اهل و وطن شدم به وطن بازم گردانیدی و در فقر و بینوایی خواندم غنی گردانیدی، یاری طلبیدم مظفر و منصورم ،ساختی و در حال غنا بودم داراییام باز نگرفتی و اگر از خواندنت در این احوال خودداری کردم

باز ابتدا به احسان ،فرمودی پس ستایش و سپاس مخصوص توست ای آن که عذر لغزشهایم ،پذیرفتی، و غم و اندوهم برطرف ساختی و دعایم اجابت فرمودی و گناهانم بخشیدی و به مطلوبم رسانیدی و بر دشمن یاری و نصرتم دادی به هر حال نعمت و احسانها و عطاهای گرامی ات را هرگز به شمار نتوانم آورد ای مولای من....

شیرین که غرق عبارات بلند این نیایش بود، سکوت خود را شکست و :گفت ای کاش همان طور که خود را ممنون کسی می دانیم که آدرسی را به ما داد یا لیوان آبی به ما تعارف کرد یا احسانی به ما ،نمود از خدایی که هر لحظه به ما احسان مینماید از نعمت حیات و سلامتی و عقل و علم و ایمان و توانایی و تکلم و روزی و هزاران نعمت دیگر هم ممنون باشیم که فطرت انسانها سپاس در برابر احسان است نه ناسپاسی و قدر ناشناسی و کفران ،نعمت که با فطرت و نهاد ما سازگار نیست. ما دوست نمیداریم وقتی به کسی نیکی میکنیم او با بدی پاسخ دهد و میگوییم شأن آدمیت آن است که اگر نیکی دید، سپاس گزارد نه آنکه ناسپاسی و کفران کند. درست نمیگویم دوستان ...؟

تماس با ما

آدرس:

خیابان شریعتی سه راه طالقانی پلاک ۱۷۳ مؤسسه گل های یاس

شماره تماس:

۰۲۱۷۷۵۳۹۲۹۹ - ۰۲۱۷۷۶۵۷۸۶۵

ایمیل:

moassesegolha@gmail.com

نماد اعتماد

جستوجو